در حدود قرن سيزدهم ، ماركوپولو متوجه شد كه در غرب چين علفهايي وجود دارند كه وقتي چهارپايان وي روي اين علفها مي چريدند، سم آنها مي افتاد.
در قرن هاي بعدي ، دانشمندان دريافتند كه علت اين امر وجود سطح سمي سلينوم در گياهاني بود كه اين حيوانات مي خوردند و همچنين فهميدند كه مقادير زياد سلنيوم در رژيم غذايي علاوه بر اسبها مي تواند انسانها را نيز تحت تأثير قرار دهد .
وجود سلنيوم در مورد اين كه برخي ويروس ها بدون زيان در بدن زندگي كنند يا آنكه به عوامل بيماري زاي پر سر و صدايي با قدرت كشندگي زياد تبديل شوند ، نقش محوري دارد.
مطالعات آزمايشگاهي در دانشگاه كاروليناي شمالي در چپل هيل ابتدا نتيجه گيري كرد كه سلنيوم سوئيچي است كه باعث روشن شدن حالت جكيل و هايد در ويروس ها مي شود. بررسي بعدي در دانشگاه جورجيا در آتنز نشان داد كه فقدان سلنيوم در سلول ممكن است